Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (6255 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
broach
U
سوراخ کردن قایق
broached
U
سوراخ کردن قایق
broaches
U
سوراخ کردن قایق
broaching
U
سوراخ کردن قایق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
broach
U
سوراخ شدن قایق
broaching
U
سوراخ شدن قایق
broached
U
سوراخ شدن قایق
broaches
U
سوراخ شدن قایق
to pink out leather
U
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation
U
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
pinkest
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl
U
سوراخ سوراخ کردن دریدن
pink
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
cancellate
U
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
canopies
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
riddles
U
سوراخ سوراخ کردن
riddle
U
سوراخ سوراخ کردن
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
U
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
centre
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
U
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag
U
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
sight
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone
U
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration
U
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
gruyere cheese
U
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate
U
ثقبه دار سوراخ سوراخ
drills
U
سوراخ کردن
incising
U
سوراخ کردن
drill
U
سوراخ کردن
drilled
U
سوراخ کردن
to burn a hole
U
سوراخ کردن
delves
U
سوراخ کردن
delving
U
سوراخ کردن
perforating
U
سوراخ کردن
delved
U
سوراخ کردن
delve
U
سوراخ کردن
perforates
U
سوراخ کردن
perforate
U
سوراخ کردن
to break open
U
سوراخ کردن
punches
U
سوراخ کردن
broached
U
سوراخ کردن
broaches
U
سوراخ کردن
boring
U
سوراخ کردن
broaching
U
سوراخ کردن
steek
U
سوراخ کردن
pierces
U
سوراخ کردن
broach
U
سوراخ کردن
punch
U
سوراخ کردن
goring
U
سوراخ کردن
pool
U
سوراخ کردن
pooled
U
سوراخ کردن
pools
U
سوراخ کردن
punched
U
سوراخ کردن
gores
U
سوراخ کردن
gored
U
سوراخ کردن
gore
U
سوراخ کردن
pierce
U
سوراخ کردن
foraminate
U
سوراخ کردن
stab
U
سوراخ کردن
wear a hole in
U
سوراخ کردن
scuttle
U
سوراخ کردن
bores
U
سوراخ کردن
scuttled
U
سوراخ کردن
scuttles
U
سوراخ کردن
scuttling
U
سوراخ کردن
to set abroach
U
سوراخ کردن
transfix
U
سوراخ کردن
to punch a hole in
U
سوراخ کردن
to drill through
U
سوراخ کردن
stabbed
U
سوراخ کردن
to poke a hole in any thing
U
سوراخ کردن
to pick a hole in
U
سوراخ کردن
bore
U
سوراخ کردن
stabs
U
سوراخ کردن
tacks
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
barge
U
با قایق حمل کردن
barges
U
با قایق حمل کردن
barged
U
با قایق حمل کردن
boats
U
قایق رانی کردن
swamps
U
غرق کردن قایق
swamping
U
غرق کردن قایق
swamped
U
غرق کردن قایق
boat
U
قایق رانی کردن
capsize
U
واژگون کردن قایق
capsized
U
واژگون کردن قایق
capsizes
U
واژگون کردن قایق
swamp
U
غرق کردن قایق
capsizing
U
واژگون کردن قایق
prongs
U
باچنگ ک سوراخ کردن
burring
U
بامته سوراخ کردن
burrs
U
بامته سوراخ کردن
punch
U
سوراخ ایجاد کردن
pecking
U
بانوک سوراخ کردن
pecks
U
بانوک سوراخ کردن
burr
U
بامته سوراخ کردن
punch
U
مهر کردن سوراخ
pecked
U
بانوک سوراخ کردن
to peck a hole in
U
با نوک سوراخ کردن
to tear a hole in
U
سوراخ یا پاره کردن
punches
U
مهر کردن سوراخ
lancinate
U
بانیزه سوراخ کردن
prong
U
باچنگ ک سوراخ کردن
hollow forge
U
سوراخ کردن گرم
burred
U
بامته سوراخ کردن
lack vt
U
با گلوله سوراخ کردن
peck
U
بانوک سوراخ کردن
gride
U
سوراخ کردن فرورفتن
puncture
U
سوراخ کردن شکست
tusk
U
سوراخ کردن یا کندن
To bark up the wrong tree.
<idiom>
[سوراخ دعا را گم کردن]
punctured
U
سوراخ کردن شکست
back drill
U
از پشت سوراخ کردن
puncturing
U
سوراخ کردن شکست
punctures
U
سوراخ کردن شکست
precision bore
U
سوراخ کردن دقیق
tusks
U
سوراخ کردن یا کندن
pertusion
U
عمل سوراخ کردن
transfixion
U
عمل سوراخ کردن
spit
U
سوراخ کردن تف انداختن
spits
U
سوراخ کردن تف انداختن
punches
U
سوراخ ایجاد کردن
punched
U
مهر کردن سوراخ
punched
U
سوراخ ایجاد کردن
peeps
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
ground tackle
U
وسیله مهار کردن قایق
ship water
U
نفوذ کردن اب بداخل قایق
scow
U
با قایق چهارگوش حمل کردن
cast off
U
باز کردن طناب قایق
bail
U
عمل خارج کردن اب قایق
slot
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
slotting
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
slots
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
notch
U
شکاف چوبخط سوراخ کردن
puncturing
U
سوراخ کردن پنچر شدن
puncture
U
سوراخ کردن پنچر شدن
drills
U
سوراخ کردن چاه کندن
punctured
U
سوراخ کردن پنچر شدن
punctures
U
سوراخ کردن پنچر شدن
back drilling attachment
U
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
drilled
U
سوراخ کردن چاه کندن
notches
U
شکاف چوبخط سوراخ کردن
unkennel
U
از سوراخ یا لانه بیرون کردن
jabbing
U
خنجر زدن سوراخ کردن
jabs
U
خنجر زدن سوراخ کردن
jab
U
خنجر زدن سوراخ کردن
drill
U
سوراخ کردن چاه کندن
jabbed
U
خنجر زدن سوراخ کردن
mooring
U
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
lighter
U
با قایق باری کالا حمل کردن
lighters
U
با قایق باری کالا حمل کردن
steamboat
U
قایق بخاری باکشتی بخارسفر کردن
borer
U
هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
rupturing
U
شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
stave
U
شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
loopholes
U
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
bores
U
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
fraise
U
گشادتر کردن سوراخ اره مدور
bore
U
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
karatonyxis
U
عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
rupture
U
شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
ruptures
U
شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
loophole
U
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
pinhole
U
سوراخ کردن برای گوشی یاز
head off
U
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
mooring line
U
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
foldboat
U
قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
port
U
بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
head down
U
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
concrete coring drill
U
مته برای سوراخ کردن هسته بتن
lanciation
U
سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
jackhammer
U
مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
boat space
U
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
stick
U
سوراخ کردن نصب کردن
penetract
U
رخنه کردن سوراخ کردن
impaling
U
سوراخ کردن احاطه کردن
thrusts
U
سوراخ کردن رخنه کردن در
perforate
U
سوراخ کردن نفوذ کردن
perforates
U
سوراخ کردن نفوذ کردن
perforating
U
سوراخ کردن نفوذ کردن
thrust
U
سوراخ کردن رخنه کردن در
thrusting
U
سوراخ کردن رخنه کردن در
penetrate
U
رخنه کردن سوراخ کردن
punched
U
منگنه کردن سوراخ کردن
penetrated
U
رخنه کردن سوراخ کردن
punches
U
منگنه کردن سوراخ کردن
impaled
U
سوراخ کردن احاطه کردن
penetrates
U
رخنه کردن سوراخ کردن
Recent search history
Forum search
1
Potential
1
strong
1
To be capable of quoting
1
set the record straight
1
Arousing
1
pedal pamping
1
construed
1
این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1
meaning of taking law
1
Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com